افزایش بیکاری یا افزایش بی مهارتی

ساخت وبلاگ

معضل بیکاری یکی از مهمترین  مشکلات و دغدغه های  جوامع  و کشورها از جمله کشور ما می باشد. با روند رشد جمعیت جوان  و رشد  فزاینده نیروی  جوان متقاضی کار از سویی  و  افزایش ورودی ها و خروجی های سیستمهای آموزش عالی، این معضل در  قشر تحصیل کرده جامعه نمود بیشتری پیدا کرده است.

با نگاهی به اطراف خود به راحتی درمی یابید که بسیاری از جوانان و فارغ التحصیلان دانشگاهی یا بیکارند و یا در بهترین حالت در  شغلهایی  مشغول به کار شده اند که هیچ ارتباطی با تحصیلاتشان ندارد.

اما آیا واقعا نیروی کار زیاد است؟ آیا واقعا سازمانها و شرکتهای دولتی و خصوصی  از نیروی کار اشباع شده اند ؟

در چند سال تجربه کاری خود با موارد بسیاری مواجه شده ام که بسیاری از شرکتها به دنبال نیروی کار می گردند و نیروی دارای مشخصات مورد نظر خود را پیدا نمی کنند.

 همین چند روز پیش  شاهد بودم که یکی از شرکتها به دنبال نیروی بازرگانی  بود و شرکتی دیگر به دنبال نیروی مالی ، فروش و ....  و در کمال تعجب از بین بیشمار افرادی که مراجعه کردند هیچ کدام دارای کمترین میزان مهارت و اصول اولیه رشته خود نبودند و حتی در  آنها  انگیزه و استعداد یادگیری هم احساس نمیشد . برخی از آنها حتی حاضر نبوند  به صورت آموزشی و با حداقل حقوق به کار در واحد مربوطه مشغول شوند . فارغ التحصیل کارشناسی ارشد رشته  مدیریت بازرگانی  در تست های اولیه اصول اولیه نامه نگاری را نمی دانست و حتی توانایی تنظیم رزومه  و نامه ای ساده را هم نداشت . زبان انگلیسی  در حد کمتر از دبیرستان ! آشنایی با نرم افزارهایی پایه ای  اداری  ؟ هیچ !  حقوق درخواستی 3 میلیون تومان !

 دقیق تر که بنگریم  درمی یابیم که مسئله ریشه ای تر از آن است که میبینیم .  این افراد و نمونه های بسیاری از این دست  حاصل  سیستم آموزشی  کشور است . قبل تر از آن  فرهنگ جوامع و خانواده ها

از کودکی در ذهن بچه ها  رفتن به دانشگاه را به عنوان هدف نهایی تزریق می کنیم  به گونه ای که  بیشتر نیرو و انرژی  فرزندانمان در آشفتگی و استرس ناشی از  کنکور هدر می رود .  اکنون جوان بی هدف وارد  دانشگاه شده است . در رشته ای که نه  منطبق با نیاز جامعه طراحی شده و نه منطبق با علاقه  و استعداد  ( البته شناخته نشده و کشف نشده در دوران تحصیلات ) انتخاب شده .

از این مقوله بگذریم . در طول دوران تحصیل در دانشگاه  این افراد  که در گذشته به سختی و اکنون به راحتی ! وارد دانشگاه شده اند . چه می آموزند ؟  آیا بعد از اتمام تحصیلات به مهارت های مورد نیاز بازار کاری که حتی  به حداقل ها راضی است   دست یافته اند.

 آیا  تفهیم شده اند که بازار کار به چه مهارتهای تخصصی و عمومی  نیاز دارد . آیا این مهارت ها در دوران تحصیل به آنها آموزش داده می شود . آیا در دوران تحصیل به صورت واقعی آموخته های خود را آزموده اند؟  

البته نا گفته نماند که برخی از رشته های دانشگاهی که مبتنی بر علوم پایه و دانش تئوریک  بوده و بازار کار متفاوت و  خاص و البته محدودی هم دارند   را نمی توان  در این مقوله قرارداد . گرچه افرادی هم که در این حوزه ها مشغول به کار می باشند بخش زیادی از دانش خود را در  ایام کاری خود بدست آورده اند  .  در اینجا بیشتر موضوع  رشته ها و مهارت های عمومی  و منطبق بر بازار کسب و کار  مد نظر می باشد.

با تاملی بیشتر بر ان موضوع  میتوان دریافت که بازار کار وجود دارد ولی تناسبی بین متقاضیان  کار  و بازار کار وجود ندارد.   لذا   مهمترین مواردی که  می بایست  مورد توجه مسئولین و به ویژه خود افراد متقاضیان کار  قرار گیرد  از نظر بنده به شرح زیر است :

-        فارغ اتحصیلان جویای کار بپذیرند که مدرک دانشگاهیشان  برای پیدا کردن کار متناسب با رشته شان کافی نیست و باید به صورت هدفمند به  شناسایی مهارت های مورد نیاز  و بعد به کسب آن اقدام کنند.

-        توقع خود را برای شروع کار متناسب با مدرک تحصیلیشان نپندارند و  اگر خود را مستعد می بینند  و به دنبال هدف مشخصی هستند  پیشرفت و ایجاد جایگاه خود را  بعد از شروع به کار نشان دهند. سازمانها به افراد مستعدی که بدون توجه به  مدرک تحصیلی بالا در کارهای کوچک  با انگیزه مشغول به کار می شوند و توانایی های خود را  در طول همکاری نشان می دهند به طور ناخود آگاه وابسته می شوند و برای آنها اهمیت زیادی قائل میشوند .

-        کسب مهارت های عمومی  اعم از ارتباطات اجتماعی ، اصول مکاتبات  ،  آشنایی با زبان انگلیسی  مواردی است که تاثیر بسزایی خواهد داشت  

 

 

 

ارتقاء شغلی...
ما را در سایت ارتقاء شغلی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khashei بازدید : 174 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 18:03