آیا توسعه شرکتهای زیر مجموعه توسط شرکتهای بزرگ دولتی موثر بوده است

ساخت وبلاگ

 یکی از رایج ترین الگوهایی که در شرکتهای بزرگ صنعتی به ویژه شرکتهای خودرو سازی در ایران  مشاهده می شود ، تاسیس و توسعه  انواع شرکتهای اقماری و  تابعه می باشد که هر یک  به واسطه  ایجاد راهکاری درجهت تکمیل زنجیره تامین خود و  توسعه کسب و کار  و با هدف افزایش درامد زایی در کنار ارائه خدمات مورد نیاز شرکت اصلی تاسیس شده اند

 از جمله این شرکتها می توان به شرکتهای زیر مجموعه خودروسازان  اصلی کشور  در زمینه های مختلف اشاره نمود .  تاسیس شرکت حمل و نقل ،  تاسیس و یا تملک شرکتهای قطعه سازی ،  تاسیس شرکت  بیمه ای و لیزینگی ،  تاسیس انواع شرکتهای خدماتی و .... از جمله مواردی است  میتوان به آن اشاره کرد.

 ولی آیا این شرکتها در انجام ماموریت خود  موفق بوده اند و  آیا توانسته اند به توسعه کسب و کار  شرکت اصلی کمک کنندو  تاثیری در کاهش هزینه های اجرایی و یا افزایش درامد تلفیقی شرکت داشته باشند ؟

 فارغ از اینکه برخی از این شرکتها بر اساس الزام و صرفا با هدف  تکمیل زنجیره تامین  شرکت اصلی تاسیس می شوند  و به جز ارائه خدمات  به شرکت اصلی وظیفه ذاتی دیگری ندارند، اگر از نگاه یک کسب و کار مستقل  که بر اساس قوانین تجاری به برخی از شرکتها نگاه کنیم درخواهیم یافت که بسیاری از این شرکتها  بعد از گذشت مدتی به شرکتی سربار و هزینه زا برای شرکت مادر تبدیل شده اند و  نه تنها به توسعه  و بهبود شرکت مادر کمک نمی کنند بلکه  بدون حمایت  شرکت مادر قادر به ادامه حیات نیستند .

به عنوان مثال فلسفه  تاسیس یک شرکت حمل و نقل برای شرکت خودرو سازی ،  صرفه جویی در هزینه های پشتیبانی و تدارکات حمل و نقل  در مقایسه با  خرید این گونه خدمات از  سایر شرکتهای مشابه  می باشد .  هدف دومی که می توان برای این موضوع تصور کرد ، توسعه توانمندی و  فروش این خدمات به سایر مشتریان و کسب درآمد  غیر وابسته به شرکت اصلی می باشد .حال اگر این شرکت به عنوان یک شرکت زیر مجموعه  در مقایسه با  سایر شرکتها  بهای تمام شده بیشتری را به شرکت مادر تحمیل کند چه باید کرد. آیا باید خدمات مذکور در انحصار این شرکت باقی بماند  و یا  شرکت مادر می تواند از خدمات سایر شرکتها با بهای کمتر استفاده کند؟

شرکت مذکور صرفا خدمات خود را محدود به شرکت مادر می کند و انتظار پوشش هزینه های اجرایی و تحقق سود خود را  خواهد داشت. این شرکت کلیه خدمات مورد نیاز شرکت مادر را در انحصار خود می بیند و در صورتی که شرکتی همین خدمات را  با بهایی کمتر به شرکت اصلی ارائه کند  به جای اصلاح ساختار  و بهبود عملیات خود در جهت کاهش هزینه های ایجاد مزیت رقابتی به انحصار طلبی و الزام شرکت مادر در حمایت و پشتیبانی خود روی  می اورد

  مسئله در چرایی و دلیل بروز این معضل است. به نظر می رسد  با توجه به حاکمیت نگاه دولتی در اداره شرکتهای این چنینی  و عدم توجه به قواعد پایه ای تجاری  ، کاهش هزینه ها و افزایش درامد در اولویتهای اصلی این شرکتها دیده نمی شود و حفظ  و تداوم ساختار شرکتها بدون توجه به ماهیت عملیات انها   به قیمت بکار گیری سیاستهای حمایتی  و  بدون توجه به  لزوم سود اوری  در اولویت می باشد و تا زمانی که اقتصاد دولتی  بر سر این شرکتها سایه انداخته باشد و موضوع بهره وری و درآمد زایی  مشابه شرکتهای خصوصی واقعی که حیاتشان به بهره وری و درامد و سود مناسب وابسته است  ، دغدغه اصلی مدیران  مجموعه های مذکور  نباشد. این دور باطل ادامه یافته و اصلاح ان روز بروز سخت تر و با تبعات بیشتری خواهد بود .   

ارتقاء شغلی...
ما را در سایت ارتقاء شغلی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khashei بازدید : 190 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 18:03