راه اندازی کسب و کار جدید توسط شرکتهای بزرگ

ساخت وبلاگ

 

 منطق امکان گرایی و هدف گرایی در  راه اندازی کسب و کارهای جدید  از مباحثی بود که در یکی از درسهای دوره کارشناسی ارشد  مورد  بحث قرار می گرفت.  هر یک از این مباحث به چگونگی برخورد و رفتار  کار آفرینان در  راه اندازی کسب و کار می پرداخت.   در تعریف کلی  که از این مبحث در ذهن دارم  کار آفرینانی که در راه اندازی کسب و کار خود به  استفاده از حداقل امکانات موجود  اکتفا می کنند و کسب و کار خود را بر اساس داشته های خود  در ابعاد کوچک راه اندازی می کنند و به رشد گام به گام و تدریجی معتقد هستند به منطق امکان گرایی گرایش دارند و کار آفرینانی که  قبل از راه اندازی کسب و کار خود  به ایده آل ترین  حالت از یک کسب و کار در ابعاد و مشخصات  هدف گذاری شده فکر می کنند و در صدد تامین سرمایه ، برنامه ریزی ، تامین زیر ساختهای کلی ، جذب  کامل نیروی انسانی ، ایجاد ساختار سازمانی استاندارد  و ...  و راه اندازی کسب و کار در ابعاد اصلی خود هستند از منطق هدف گرایی پیروی می کنند . با این تصور،  میتوان تفاوت هایی را در مقایسه این دو گروه از کار آفرینان  مشاهده نمود و هر کدام از این گرایش ها ، مزایا و معایب خاص خود و در انواع خاصی از کسب و کارها وزن بیشتری  خواهد داشت. ولی عموما در راه اندازی کسب و کار های جدید توسط کار آفرینان  افرادی که از منطق امکان گرایی پیروی می کنند  به نظر عاقلانه تر  فکر می کنند  و درصد موفقیت بیشتری خواهند داشت . ولی  اگر  تصمیم به راه اندازی کسب و کار جدید در  شرکتی معظم و  دارای سابقه طولانی و صاحب نام در صنعت خود و در ابعادی بزرگ و سابقه طولانی فعالیت  گرفته شود ، موضوع کمی متفاوت خواهد بود /

شرکت x   با بیش از 50 سال سابقه کاری و در نوع خود موفق  و در ابعادی بسیار وسیع  تصمیم به راه اندازی کسب و کاری جدید البته در حوزه فعالیت خود میگیرد.  بخشی از صاحبان سهام و مدیران مجموعه تاکید می کنند  که با  اتکا به توانمندی  و خوشنامی و شهرت برند  شرکت ، کسب و کار جدید می بایست در ابعاد گسترده و  با سرمایه گذاری  و برنامه ریزی و در حجمی بزرگ و درخور نام شرکت آغاز شود   ( منطق هدف گرایی )  ایده اصلی این بخش از مدیران حفظ شان و جایگاه شرکت است و اظهار میکنند که شایسته نیست کاری بدون  استراتژی هجومی و تامین کامل زیر ساختها در ابعاد ایده آل  برای شرکت آغاز شود .  از سویی تامین سرمایه و آغاز کار  در ابعاد ایده آل نیاز به سرمایه گذاری زیاد ، جذب نیروی انسانی گسترده ، تامین  نقدینگی بسیار بالا  و ایجاد فضاهای مناسب  می باشد که گستردگی حجم کسب و کار  با این مشخصات، موجب  تعویق  چند ساله آن شده است .

 گروه دیگری از مدیران  متاثر از منطق امکان گرایی معتقدند  که کسب و کار جدید  در ابعاد کوچک تر و  به صورت پایلوت  و بر اساس امکانات حداقلی و با حجم سرمایه گذاری کوچک تر  راه اندازی و تست شود و  با استفاده از چرخه  انجام – ارزیابی و اصلاح  ، و تزریق تدریجی سرمایه  در کسب و کار مورد نظر زمینه رشد و توسعه آن فراهم گردد.

البته واضح است که نوع کسب و کار در غالب بودن منطق امکان گرایی یا هدف گرایی تاثیر گذار خواهد بود. به طور مثال اگر کسب و کار ی  نیاز به تامین زیر ساختهای اصلی تولیدی ، تامین تجهیزات و ماشین آلات  داشته باشد  می بایست  در فاز راه اندازی منطبق با منطق هدف گرایی  تامین زیر ساختها بر اساس ظرفیت اصلی  هدف گذاری شده صورت گیرد  ولی اگر کسب و کار  مبتنی بر نیروی انسانی  بوده و نیاز به تامین تجهیزات و زیر ساختهای تولیدی نداشته باشد  منطق امکان گرایی  غالب تر  و توسعه تدیریجی عاقلانه تر به نظر می رسد  .

 در  شرکت مورد نظر توسعه کسب و کار مبتنی بر توسعه نیروی انسانی و گسترش فرایند بر این مبنا  می باشد و راه اندازی کسب و کار در ابعاد کوچک و توسعه تدریجی آن  راه کاری منطقی خواهد بود ولی برای رفع دغدغه و توجیه آن بخش از  صاحبان سهام  و مدیرانی که دغدغه تناسب نام و برند شرکت و  ابعاد کسب وکار را دارند چه راهکاری میتوان یافت؟

 

 

ارتقاء شغلی...
ما را در سایت ارتقاء شغلی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khashei بازدید : 191 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 18:03